آروین محمد
آروین قصه های دوردست
پاسدار شاعران شب پرست
کودکی پیامدار نسل ما
نسل سرد در هجوم سایه ها
فصل ناسزا به پاک هاست روزگار ما
فصل وصله های نارواستروزگار ما
فصل قدرت رسانه هاست روزگارما
با رسانه ای پر از رنگ ها کنار آمدیم
با رسانه ای پر از جنگ ها کنار آمدیم
با رسانه ی فریب زن کنار آمدیم
با رسانه ی همیشه من کنار آمدیم
ما از_د رد خم شدیم
ما تحقیرِ هم شدیم
قسم به مردمان که هر چه بود هر چه بود
زندگی برای ما رنج بود و رنج بود
دنیا _ از ما _ چه می خواست آه
آه آدمی بدون آنچه خواست آه
مار بازی هزار حسرت حقیریا نیاز ذهن های وحشی و فقیر
برای آ_ینده ات
آ_شفته ام
که شور شوم دور این قمر
نوید هیچ شعر عاشقانه ای
را نشان نمی دهد
پیام دردناک نسل ما را برای نسل تان بخوان
دلخوری های کودکانه را فراموش میکنی ولی بدان
تمام عشق ها امیدها و آرزو های کودکانه را
از کنار روح خسته ام کنار تو می نهم
به لحظه ی تولدی به کام مادران قسم به نام مادران قسم
که مادرم همیشه در قلب من
جاودانه ماندنیست
دلم گرفته از این دفتر خرابه شب
که کشته خواب شبم خنجر خرابه شب
چه بی حیاشده این نوکر خرابه شب
شبیه گریه ی پردرد کودکی تنها
به سوز رنج وغم مادر خرابه شب
خروش باش به زخم ترخرابه شب
تنور دفترسرخم به شور و خنده گرفت
گلاب از اشک گل پرپر خرابه شب
رهای وزن کج و کمتر خرابه شب
مگر دوباره غزل خشت دیگری بپزد
شوی تو کارگر دیگر خرابه شب
دوباره کشته شده نوبرخرابه شب
شعرها از : محمد حسین داودی
نظرات شما عزیزان: